بایدهای تحقق وعده ساخت میلیونی مسکن


یادداشت: ✍🏼 نوید خواجه حسینی دزفولی

“بایدهای تحقق وعده ساخت میلیونی مسکن”

از گذشته تا بحال میان فعالان و پزوهشگران صنعت ساختمان دیالکتیکی پیرامون مسئله مسکن بعنوان کالای سرمایه ای و یا مصرفی مطرح بوده است که هر کدام از صاحب نظران با توجه به استدلال های خود دیدگاه های خود را مطرح کرده اند.
فارغ از هر دو بینش باید مسکن را در ایران به چشم یک مکان هویت ساز که از دیرباز بعنوان کانون گرم خانواده مطرح بوده در نظر گرفت و از نگاه های انتزاعی و صرفا فضایی بعنوان یک کالا اجتناب کرد.
با توجه به دید جامعه شناسی مطروحه باید توامان واقعیت غیرقابل انکار و حلقه متصل زنجیره اقتصادی را نیز در امر مسکن مدنظر قرار داد و با توجه به اینکه چشم انداز دولت سیزدهم مبنی بر ساخت چهار میلیون مسکن در طرح نهضت ملی نیاز به رشد اقتصادی حداقل ده درصدی دارد باید برای آن با توجه به شرایط تحریمی، سیاست ها و راهبردهایی مبتنی بر واقعیت و پتانسیل های موجود متصور شد.
بر طبق گزارش مرکز آمار ایران در ۸ استان کشور کمبود مسکن وجود ندارد و حتی در خود پایتخت نیز تعداد مسکن ۲برابر بیشتر از تعداد خانوار است که طبق این برآورد باید علت را بررسی و با حل آن بخشی از معضل حوزه مسکن را که حدودا ۵۰۰هزار مسکن تخمین زده میشود را بدون تحمیل بودجه های سنگین دولتی مرتفع نمود.
همچنین در بخشی از کلانشهرهای کشور مناطقی وجود دارد که کارکرد اقتصادی خود را به مرور زمان از دست داده و بیشتر بعنوان انباری شهری شناخته شده و بلااستفاده گردیده اند که بعنوان نمونه میتوان به گاراژهای منطقه شوش و مولوی تهران و یا نادری اهواز اشاره کرد که در این زمینه نیز دولت میتواند با حداقل هزینه از طریق باززنده سازی فضا، شهروندان متقاضی مسکن را توانمند و ساکن در این مناطق کند.
جدای این مناطق برخی از نقاط کشور نظیر برخی از شهرهای جدید هستند که تمامی امکانات شهری و مولفه های آن را دارند اما به علت عدم پیاده سازی بسترهای اشتغال آفرینی خالی از سکنه هستند که با توجه به آنکه هر گوشه از کشور ایران دارای پتانسیل های بالقوه از نظر اقتصادی است میتوان با کمک متخصصان و سرمایه گذاران بخش خصوصی جاذبه های اقتصادی برای سکونت متقاضیان مسکن را در این نقاط ایجاد کرد که طبق برآوردهای اولیه مشکل مسکن حدودا ۸۰۰هزار نفر از دو طریق فوق الذکر حل میگردد.
بخش دیگری از متقاضیان مسکن را جوانان مجرد تشکیل میدهند که مسکن آنان با مسکن خانوارهای چند نفره متفاوت بوده و بیشتر شبیه به مساکن خوابگاهی هستند.
در این راستا نیز بسیار پروژه های اقتصادی با پیشرفت های بالای ۷۰درصدی بویژه در کمربند جنوبی کشور هستند که با اهتمام ویژه دولت میتوانند در عرض مدت کوتاهی به بهره برداری برسند در همین راستا میتوان نیروی جوان را در مساکن خوابگاهی و تک خانواری واقع در این شهرک های صنعتی صاحب مسکن کرد که به مرور زمان و با افزایش و رونق منطقه تحت اشتغال خود، زمینه برای تشکیل خانواده آنان و تبدیل مسکن خود به مساکن قابل زندگی برای خانوارهای بیش از یک نفر صورت پذیرد.
از جمله این صنایع میتوان به فولاد و سیمان اشاره کرد که قابلیت اسکان حداقل ۴۰۰هزار متقاضی را در نزدیکی این صنایع میتوان ایجاد کرد که با توجه به پیشرفت های فیزیکی پروژه صنایع در کمربندی جنوبی دولت میتواند با برنامه ریزی دقیق و مجدانه طی دو سال پیش رو آن را محقق سازد.
معضل دیگری که در صنعت ساختمان کشور از قدیم گریبان آن را گرفته، عدم توجه به پتانسیل های بومی برای ساخت مسکن است به این شکل که یک الگوی خاص برای ساخت مسکن در تمامی کشور طراحی و اجرا میگردد.
از آنجا که صادرات چوب توسط کشور روسیه پیش از درگیری نظامی با کشور اوکراین سهم قابل توجهی از اقتصاد آن کشور را سهیم بوده در شرایط فعلی ایران میتواند با توجه به تحریم های سنگین کشورهای غربی بر روی آن به واردات چوب مرغوب با تخفیفات و شرایط ویژه اقدام کند و بخش مناطق گرمسیری کشور را به خانه های چوبی اختصاص دهد.
ساخت خانه های چوبی علاوه بر تنوع آن با توجه به موارد مدنظر در آسایش اقلیمی و نیروی کار ارزان، میتواند سبب کاهش شدید مصرف آب نسبت به مساکن ساخته شده با سیمان شده و از آنجا که یک سازه بومی است خاک کشور را تقویت نماید.
همچنین در ساخت خانه های واقع در مناطق ساحلی کشور میتوان از مصالح خشتی یا کیسه های شنی نیز بهره برد که نمونه موفق آن را میتوان در جزیره هرمز مشاهده کرد.
در بعد تامین هزینه برای ساخت مسکن نیز میتوان از سیاست های موفق مالیاتی کشور انگلستان الهام گرفت و با توجه به میزان درآمدی شهوندان آن را پیاده ساخت و البته شهروندانی را که زیرخط فقر هستند از پرداخت مالیات معاف کرد.
در پایان آنچه که مشخص و مبرهن است این است که بیشتر از آنکه کشور نیازمند به ساخت مسکن باشدوجود یک تغییر نگرش با دید باز و جامع نگر در این صنعت احساس میشود چرا که اغلب راه درست مانند یک چراغ راهنما جلوی روی ما هست اما همچنان راهبردهای مبتنی بر چشم انداز را اشتباه تعریف و پیاده سازی میکنیم

https://tavanakhabar.ir/938کپی شد!