کارِ دل، کارِ گِل!
✍? سید علیرضا شریفی
خبرنگار کیست؟ در روزگاری که هنوز تعریف ثابت و مشخص شدهای از «خبر چیست»، نداریم طبیعی است که تعریف مشخصی از «خبرنگار» نخواهیم داشت. این شغل آنقدر تعریف نشده است که در قانون اسمش نیامده اما به اسمش یک روز نامگذاری شده است.
خبرنگاران هم گاهی میدانند که خبرنگاری نه شغل است نه عشق اما برای اینکه این شغل را در زمره مشاغل به حساب بیاورند از واژههایی مانند روزنامه نگار استفاده میکنند و آنوقت موزع روزنامه، گرافیست، عکاس، چپ چین و… به قاعده -جیوه فلز است، هر فلزی جامد است، پس جیوه جامد است- بقیه شغلهای روزنامه هم ردیف خبرنگاری قرار میگیرند و خبرنگاری در میان (روزنامه,journalism, reporter، مخبر، صحفی، اعلامی و…) گم میشود.
چند سالی است که به برکت شبکههای اجتماعی بلاگر و ولاگر هم، در ردیف خبرنگاری قرار گرفتهاند و شوخیهای قشنگی مثل خبرنگار مستقل و شهروند خبرنگار هم بهوجود آمدهاند. علاوه بر آنها میرزابنویسها، فعالان واتساپی، اهالی با اعتماد به نفس معتقد به «توییتر رسانه نخبگان» و بهروزکنندگان وبلاگ نویسی در قالب سایتهای رایگان وردپرس هم به جمع خبرنگاران ایرانی پیوستهاند تا پس از ۱۴۹ سال از انتشار اولین روزنامه ایرانی نه ردی از روزنامه حرفهای در کشور باشد و نه خبرنگاری در محافل رسانهای پرورش یابد.
خبرنگاری هرچه که باشد، این روزها از ضعف مدیران، ناکارآمدی روابط عمومیها و بی اطلاعی مخاطبان به بنگاه اقتصادی تبدیل شده و هرکسی میتواند با یک پروفایل «خبرنگار مستقل»، یک گروه واتساپ و چند توییت نق وارد این فضا شود تا همهچیمان به همه چیمان بیاید.