برای فرمانده ام می نویسم. فرمانده‌ای که هر نفس گرمش، لرزه‌ای سرد بر اندام دشمنان این مرز و بوم می‌اندازد. فرمانده‌ای که هم راه را خوب می‌داند و هم راهکارها را خوب می‌شناسد و هیچ سربازی نیست که به اقتدارش شک داشته باشد.

فرمانده‌ام، ولی امر مسلمین جهان، خار چشم استکبار؛ از من پاسدار و سرباز خوزستانی‌ات این گفته ها را بپذیر و شک مدار که حرف من، حرف ناگفته خیلی از مردم این سرزمین است. حرف خیلی از بسیجیان سوسنگردی و خیلی از راویان آبادانی و مردم موشک خورده دزفول و مسجدسلیمانی که هزار شهید را در دل خود جای داده است.

آقای ما، مادامی که تدابیر راهبردی‌تان در دفاع و جسارت‌تان در حمله را مرور می‌کنیم، از این ترقه بازی‌ها و این سفسطه‌گری‌های رسانه‌ای و تحریم های تکراری، ما را ترس و واهمه‌ای نیست.

ناگفته پیدا است، ما همرزم شهید «علی هاشمی» و همشهری «بهنام محمدی» و همسنگر شهید بقایی هستیم. پیشانی ما به سجده بر خاک خوزستان، عادتی دیرینه دارد. ما پاسداریم و سرباز دین و مذهب و آئین و شریعت و ملت و مجاهدانی برای نپذیرفتن ذلت که ثابت کردیم در رکاب شما و اقتدا به مولایمان علی (ع) هرگز شبیه به اهالی کوفه نمی شویم.

ای رهبر آزاده؛ سپاه شما چنان در دل این ملت و در جهان اسلام و در جغرافیای حساس منطقه، ریشه دوانده که هیچ طوفانی قادر به آزارش نیست. اینک با وجود برادر بزرگتری همچون ارتش که اقتدار و صلابت ش را دنیا به گردن گرفته و نیروی انتظامی باتجربه و پخته ای که امنیت و آسایش مردم را بیمه کرده، هرگز مقابل یاوه گویی ها، سکوت پیشه نمی کنیم.

مهربان فرمانده ی مقتدر؛ چنان پای منبر شما و در سنگرهای مختلف، حاج قاسم‌ها روئیده که دشمن درمانده‌تر از همیشه در پی ایده‌ای نو برای پوشاندن خفت‌های خود در عرصه‌های بین‌الملل است. گاه سپاه را و گاه سرداران شما و گاهی سربازان رسانه‌ای‌تان را روی کاغذ تحریم می‌کنند بی آن که بدانند این تحریم‌ها، باعث روحیه بخشی و عزم و اراده‌ای دوچندان برای مریدان شما است.

آقای ما؛ این سرزمین، پر از مالک اشترها است. باور کنید هنوز نام آقا محسن بر اندام بعثی‌ها لرزه می اندازد و جمله ای از سخنان کوبنده سردار سلامی، نقشه های ژنرال‌های آمریکایی را نقش بر آب می‌کند. این سرزمین هنوز هم لندی هایی دارد که یاد «حسین فهمیده» ها را برای تاریخ تداعی کند.

ای رهبر آزاده؛ پاسداران تو هنوز پشت میزنشین نشده اند و سفرهای خارجه نمی روند و هنوز وارد معاملات و معادلات ارزی نیستند که نگران تحریم ها و بخشنامه هایی باشند که دشمنان ما از روی جهل، آن را صادر می کنند، کهنه سربازان شما هم اینک در شلمچه، درگیر روایت حماسه های شهید جهان آرا برای کاروان های راهیان نور دانش آموزی هستند و در همین روایت‌ها به ریش دشمنان این آب و خاک و تحریم هایشان می‌خندند.

سلام فرمانده، سلامی به وسعتی سلامتی برای تویی که پرچمدار اقتدار و صلابت این سرزمینی، سلام خادم شهدا و ایثارگران را از خوزستان قهرمان پذیرا باش و باز هم برایمان از راهبردها و راهکارها بگو. باز هم بر منبر بنشین و فرمان بده که چگونه در مقابل این دشمنان پیدا و پنهان یورش ببریم. باز هم از ما بخواه که مرزهای علم و تکنولوژی و ساخت موشک‌ها و پهپادها را درنوردیم و مردم سرزمین مان را از گزند حوادث و تهدیدها بیمه کنیم.

سید مقتدر جهان اسلام، گذشت آن زمانی که خرمشهرها را تسخیر کردند. گذشت آن زمانی که آبادان را به محاصره درآوردند، گذشت آن زمانی که گزینه هایشان را روی میز می گذاشتند. گذشت آن زمانی که تحریم هایشان تیتر اول رسانه‌های دنیا می‌شد. اینک در حال عبور از پیچ بزرگی از تاریخ هستیم با دست فرمان فرمانده ای که هر لحظه اراده کند، تمام مسیر به آنجایی منتهی می شود که ملت مظلوم دنیا می خواهند.